خسته ام
تاکجای قصه ها باید ز دلتنگی نوشت!!...
تا به کی بازیچه بودن در دو دست سرنوشت....؟؟
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد؟؟؟...
یا فقط با گریه های بیقرار ارام شد؟؟...
بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار؟؟؟..
خسته ام از زندگی با قصه های بی شمار...!!
نظرات شما عزیزان: